سلنا سلنا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

ماه خونه ما؛ سلنا

بدون عنوان

اگه هرشب به جای چرخیدن تو لاین و وایبر بم سراغ روبیک و کتاب راهنماش دو اتفاق میافته ، 1. بالاخره میتونم روبیک رو حل کنم . 2. سلن هلن یاد میگیره کتابی که تو دست من هست رو ازم نگیره  بلهههههههههههههههههههه
30 ارديبهشت 1394

بدون عنوان

عاشق آب ، عاشق پریدن رو مامان  دیشب خیلی ترسیدم اول پریدی رو من و بعدش خوردی زمین    چی کار کنم این عادت رو ترک آخه ،  خطرناکه سلن خطرناکه  ...
30 ارديبهشت 1394

بدون عنوان

نمایشگاه کتاب امسال واسه سلن جون باز کلی کتاب خریدیم ، و البته همه رو یکدفعه بهش نمیدم هر وقت به مناسبتی یکی رو نمایی میشه ، واسه اش جینگا خریدم که باهاش بازی کنه و خیلی دوسش داره و کتابهای چارلی و لولا که اونام مورد علاقه اش هستن. دخترم خیلی فهمیده هست ، مرسی خا جونم مرسی 
29 ارديبهشت 1394

بدون عنوان

کلی نمایشگاه کتاب رفتیم و به سلن جون و همه همراهان [ خاله آزاده، ونوسی ، ویدا ، عمو وحید،منو باباش خوش گذشت . سلن جونم میو میو و ویدایی پروانه صورتی شدن و البته چقدر هم ذوق کردن 
27 ارديبهشت 1394

بدون عنوان

ساعت دوازده شب هست و سلنا باید بخوابه ، تمام برقها خاموش هستند ولی هنوز خاتون خانوم زیر بار نمیره ، باباش صدای گربه درمیاره، سلنا : میو میو نکن بابا من نمیخوابم ، تکرار از بابا ، گفتم که میو میو نکن  ...............................................   ...
27 ارديبهشت 1394

بدون عنوان

  داریم با خاله تو خیابون راه میریم، سلن میگه مامان گرگه ، خاله میگه پس تو کی هستی ؟  سلن : من گرگ صورتی ام. .......................................... پی پیم نیگاه کن صبحونه خوردم، کشمش خوردم، نون و پنیر خوردم ، کوچیک شده داره میره پیش مامانش  من : سکوت از این تفسیر ........................................... سلن ماسک میکی موس زده ، نترس مامان منم سلنا جونت نترس ، ببین این ماسکه  ............................................ مامان شب از گرگ میترسم ، ملافه بده برم زیرش بخوابم .................................................... مامان شب عنکبوت میاد منو میخوره، حای پشه رو نشون میده  ...
25 ارديبهشت 1394

بدون عنوان

واسه سلن جون از نمایشگاه کتاب ، کتاب گویا خریدم  میتونه با دستگاه های موسقی آشنا بشه و اون دو تا دیگه هم قصه های خوبی داره    .................................   ...
22 ارديبهشت 1394