داریم با خاله تو خیابون راه میریم، سلن میگه مامان گرگه ، خاله میگه پس تو کی هستی ؟ سلن : من گرگ صورتی ام. .......................................... پی پیم نیگاه کن صبحونه خوردم، کشمش خوردم، نون و پنیر خوردم ، کوچیک شده داره میره پیش مامانش من : سکوت از این تفسیر ........................................... سلن ماسک میکی موس زده ، نترس مامان منم سلنا جونت نترس ، ببین این ماسکه ............................................ مامان شب از گرگ میترسم ، ملافه بده برم زیرش بخوابم .................................................... مامان شب عنکبوت میاد منو میخوره، حای پشه رو نشون میده ...